زوار کوچولوی امام رضا (ع)
سلامممم عزیزم نوزدهم که رفتم واکسنت رو بزنم همش میترسیدم که تب کنی و مریض بشی و نتونیم بریم مشهد ولی خداروشکر مثل واکسن دوماهگیت زیاد اذیت نشدی و یه روز بیشتر تب نداشتی. ماهم که بیست و دوم حرکت مون بود راهی مشهد شدیم .راستی اینم رو بگم برات که اولش که بابایی میخواست اسم مون رو تو کاروان بنویسه من شک داشتم که میتونیم با تو که هنوز خیلی کوچیکی بریم مسافرت اونم با اتوبوس چون کاروان از طرف مدرسه ی بابایی بود و با اتوبوس میبردنمون گفتم بابایی استخاره کنه که اگه خوب بود بریم که جواب استخاره این شد که اولش سختی داره ولی آخرش خوبی و خوشی هست که ما هم توکل کردیم و ثبت نام کردیم .خدا روشکر همه چیز خوب بود و تو هم...
نویسنده :
مامان
11:56